ღ♥♥♥ღدل نه ذهن نوشتهღ♥♥♥ღ

alone

اخه دل من

از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا...

ادم ها وقتی نمی تونن دلیل ناراحتیشون رو

بیان کنند دلشون میگیره.....


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:9 توسط soha |


یخ زدم

 

خدایا خورشید را به من قرض میدهی...

از تو که پنهان نیست سرزمین خیالم...

سالهاست یخ بسته است.

.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:5 توسط soha |


خدایا یادت هست

خدایا یادت هست؟اون روز دستتو گرفتم کشیدم بردم پیش اون

با انگشتم مستقیم نشونش دادم گفتم خدایا من اینو میخوام

خودت درستش کن...نگاهی بهم انداختی وگفتی.....این!

من بهتر از این رو بهت میدم.من پامو به زمین کوبیدم و گفتم

نه...همین...من اینو خیلی دوست دارم فقط همینو میخوام

برگشتی مستقیم تو چشمام زل زدی و گفتی نمیشه اخه

اون مال کس دیگه ای شده.بعد رو تو برگردوندی و قدم زنان

رفتی........خدایا یادت هست..............

 


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:39 توسط soha |


دختر

 دختر باش و ناز کن.........دخترونه فکر کن...........

احساس کن.....استدلال کن..زندگی کن......

این که تویی وجود توئه.........

اسمش احساسه مقدسه بیهوده نشکنش


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 31 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:28 توسط soha |


انقدر با تنهایی انس گرفتم که دیگر زبانش را می فهمم و فهمیدم.....

تنهایی هم می تواند عشق خوبی باشد به شرط اینکه درکش کنم.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ساعت 15:33 توسط soha |


خدایا من اینجا دلم سخت معجزه می خواهد.... 

تو انگار معجزه هات را گذشته ای برای روز مبادا


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در دو شنبه 23 مرداد 1391برچسب:, ساعت 15:28 توسط soha |


تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند....

شنیدنش کافی نیست باید لمس کرد....


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, ساعت 12:33 توسط soha |


تا کنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه ی تنهایی شایسته ی رفاقت باشد.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, ساعت 12:29 توسط soha |


یه وقتایی لازمه یکی کنارت باشه.....

کاری نکنه حرفی نزنه!!!!فقط باشه.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:56 توسط soha |


چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم....

تمبر و پاکت هم هست و یه عالمه حرف....

کاش کسی جایی....منتظرم بود.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:51 توسط soha |


الیس کجایی؟بیا اینجا عجیب ترین سرزمین دنیاست.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:49 توسط soha |


دلم یک چتر می خواهد و خیابانی به درازای تنهاییم......

که  با بغضم در ان قدم بزنم...

شاید کسی بی چتر در انتهای خیابان دلش گرفته باشد.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:44 توسط soha |


lدم ها تو را نمی فهمند تنها ترجمه ات می کنند ان هم به زبان خودشان


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:40 توسط soha |


مطلب ارسالی ازstefan

 دل تنگی هایم به تو رفته اند ارام می ایند در سینه مینشینند و دیگر نمی روند.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در 14 مرداد 1391برچسب:, ساعت 16:43 توسط |


کسی نبود مارو درک کنه.................جز تنهایی.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ساعت 4:22 توسط soha |


دلم کار دست خودم است...بافتمش...

تارش را از سکوت...پودش را از تنهایی...

همین است که خریدار ندارد.

 


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ساعت 4:19 توسط soha |


یه دریا اشک برای ریختن دارم.....یک دل گرفته......

یک زندگی پر از خالی.....من سرشارم از تنهایی.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ساعت 4:16 توسط soha |


یک دریا اشک برای ریختن دارم... یک دل گرفته...

یک زندگی پر از خالی... من سرشارم از تنهایی


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 11:45 توسط soha |


نترس از هجوم حضورم چیزی جز تنهایی مطلق با من نیست!!


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 11:44 توسط soha |


این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست می گردم...

تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم...

شاید از این تنهایی خلاص شوم.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 11:40 توسط soha |


 

تنهایی یعنی بین ادمایی باشی که میگن دوست دارن

ولی کنار دلتنگی هات نیستن...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, ساعت 11:37 توسط soha |


خیلی سخته

 

خیلی سخته ادم کسی رو نداشته باشه...


برچسب‌ها: <-TagName->
ادامه مطلب
+ نوشته شده در جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, ساعت 15:27 توسط soha |


 

اوقات دلتنگی ام را در طولانی ترین خیابان شهر قدم میزنم

خیابان تمام می شود............اما...!!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ساعت 22:16 توسط soha |


اینه با توام محض رضای خدا یک بار هم شده به جای چشمهایم

دلم را نشان بده.....تا همه بدانند

دیوار دلم انقدر ها که فکر می کنید کوتاه نیست!!!

گاهی زیادی کوتاه امده ام...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ساعت 22:1 توسط soha |


دست هایم را تا ابر ها بالا برده ای

و ابرها را تا چشمانم پایین...

عشق را در کجای دلم......پنهان کرده ای؟؟؟؟

که هیچ دستی به ان نمی رسد!!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ساعت 21:52 توسط soha |


 

حوصله ی صبح ها را ندارم...

و ظهرها...

و بعد از ظهر...

و عصرها...

و غروب ها...

شب ها...

و اخر شب ها...

و نیمه شب ها...

حوصله ی این روزها را ندارم...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ساعت 19:29 توسط soha |


نپرس... هیچ نپرس از دلم همین چه خبر...همین چه میکنی...این روزها سوال بدی است


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, ساعت 13:2 توسط soha |


بیشترین ضربه رو بهترین ادم ها می خورند...واسه خوبی هاتون حد بذارید...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, ساعت 12:59 توسط soha |


 

برای خودم هستم

خود خودم...

نه زیبایم و نه عروسکی و نه محتاج نگاهی

برای تو که صورت های رنگ شده را می پرستی

نه سیرت ادم ها را

هیچ ندارم...

راهت را بگیر و برو...

حوالی من توقف ممنوع است.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, ساعت 12:54 توسط soha |


دردهایت را به کسی نگو چرا که یاد میگیرند از کجا دلت را به درد بیاورند...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:30 توسط soha |


اینجا نمی توان برای کسی دلتنگ شد...ادم ها از دوردست دوست داشتنی ترن!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:27 توسط soha |


همه ی لرزش دست و دلم از ان بود که عشق پناهی گردد...پروازی...نه گریزگاهی گردد.

.

.

.

احمد شاملو


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:24 توسط soha |


خدا جون یه بارم شده مصلحتتو با خواست من جفت و جور کن...اون در رحمتتو ببند نمی خوام دقیقا همونی رو می خوام که پشت در حکمتت گذاشتی...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:20 توسط soha |


تنهایی را ترجیح میدهم به تن هایی که روحشان با دیگریست.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:18 توسط soha |


همه ی نیمکت های پارک دونفره اند بی خیال روی چمن می نشینم...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:16 توسط soha |


خدایا اینقدر تو خودم ریختم که دارم غرق میشم دستت کجاست...؟؟؟


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:14 توسط soha |


ما که خودمان یک شاهنامه غصه داریم گاهی نمیدانم غصه ی دیگران را هم خوردن همدردیست یا خود ازاری؟؟؟؟


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:10 توسط soha |


زیباترین ستایش ها نثار کسی که کاستی ها و لغزش هایم را میداند و با ز هم دوستم دارد.


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:8 توسط soha |


گاهی لال میشوم ادم حرف دارد ولی کلمه ندارد!!!!!


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:6 توسط soha |


کاش توی زندگی هم مثل فوتبال وقتی زمین میخوری و از درد به خودت میپیچیدی یه داور می

اومد از ادم می پرسید میتونی ادامه بدی؟تو هم میگفتی نه باید برم بیرون...


برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:, ساعت 14:1 توسط soha |